سال 1391
سلام دخمليه نازم عيدت مبارک عزيزم اين اولين سالي بود که من و بابايي با هم سال تحويل کنار هم بوديم خودمون دو تا ، خيلي خوش گذشت ايشالا سال بعد حنانه جون عزيزدلم شما هم کنار سفره اي عسيسم منم موقع سال تحويل دستاي کوچولوتو بالا ميبرم و سه تايي باهم دعا ميخونيم زندگی زيباست زشتی های آن تقصير ماست در مسيرش هرچه نازيباست آن تدبير ماست زندگي آب رواني است روان ميگذرد.......... آنچه تقدير من و توست همان می گذرد بازکن پنجره را و ببین پر زدن بلبل باغ که شده مست زبوی خوش و جان بخش بهار وبکش با نفسی تند و عمیق بوی عطر گل یاس وببین مرغک آزرده عشق که حزین بود و نزار با شکوفا...
نویسنده :
محیا
12:46